مارا دنبال کنید : 

تصویر هدر ویونا

از هوشمندی کسب و کار تا علم داده

هوشمندی کسب و کار چاشنی از تحلیل ها است

هوشمندی کسب و کار ابزاری اساسی برای درک اینکه چه چیزی در کسب و کار اتفاق میفتد است. با وجود ظهور فناوری های نوظهور و جدید که هوشمندی کسب و کار نیز تحت تاثیر قرار داده اند، باز هم هوشمندی کسب و کار ریشه های گسترده تری، فراتر از گزارشگیری و داشبورد مدیریتی برای کسب و کار دارد.

هوشمندی کسب و کار و فناوری های نوظهور مانند پلتفرم های علم داده، بر مبنای تحلیل داده ها، بینش عمیقی را به کسب و کارها می دهند. وظیفه اصلی ابزارهای هوشمندی کسب و کار این است که با بررسی داده های تاریخی کسب و کار و مقایسه اطلاعات در طول زمان، با ارزیابی اطلاعات مربوط به رویدادهای مختلف، تأثیر جنبه های مختلف کسب و کار را بر یکدیگر بسنجد و از روندهای گذشته برای تصمیم گیری دقیق تر استفاده شود. از سوی دیگر ابزارهای یادگیری ماشینی و علم داده با بهره گیری از الکوریتم های متنوع برای درک و پیش بینی عملکرد کسب و کار استفاده می کنند.

نوع تجزیه و تحلیل ارائه شده توسط ابزارهای BI اغلب به عنوان تحلیل های توصیفی نامیده میشوند. به این معنا که این ابزارها، آنچه را که در کسب و کار اتفاق افتاده است توصیف می کند. به بیان دیگر هوشمندی کسب و کار به تنهایی بخشی از تحلیل اطلاعات را در بر میگیرد. امروزه هوشمندی کسب و کار به عنوان یکی از اجزای زنجیره تحلیل اطلاعات است، هرچند متفاوت از ابزارهای تحلیل کننده آماری مانند داده کاوی است اما مکمل یکدیگر هستند.

از توصیفی تا تجویزی

علاوه بر تجزیه و تحلیل توصیفی، چندین نوع تجزیه و تحلیل دیگر نیز وجود دارد. به عنوان مثال تحلیل های تشخیصی تلاش میکنند تا کسب و کار متوجه شود که ” چرا چنین چیزی اتفاق افتاده است”. تحلیل های پیش بینی برای استفاده از مدل های آماری و تکنیک های پیش بینی برای پاسخ به این سوال است که ” چه چیزی میتواند رخ دهد؟”

نوع دیگر تحلیل ها از نوع تجویزی هستند. این نوع ابزار از الگورتیم های بهینه سازی و شبیه سازی برای هدایت کسب و کار بهره میبرد. این ابزار برای رسیدن به جواب این سوال است که “چه کاری باید انجام شود؟”

این تکنولوژی که کسب و کار ما باید “چه کاری انجام دهد؟” هنوز در حال ظهور است و میتواند بسیار پیچیده و گیج کننده باشد.

فروشگاه زنجیره ای و
هوشمندی کسب و کار

چالش حفظ مزیت رقابتی در برابر رقبا، قوانین درحال تغییر، عدم توجه به آینده‌نگری، ارتقا درک و انتظارات مشتریان، جریان‌های سیاسی و اقتصادی، باعث شده است تا دستیابی به اطلاعات جامع، دقیق و یکپارچه سازمانی برای مدیران در کلیه سطوح امری حیاتی باشد.
از سویی نمی توان همواره از نیروی اجرایی انتظار داشت تا بر روی همه امور به طور دقیق تمرکز و توجه داشته باشند. گستردگی اطلاعات و پیچیدگی تحلیل آن سبب شده تا نتوان هم وضع موجود را حفظ کرد و هم وضع مطلوب را بوجود آورد.
با ظهور هوش تجاری یا هوشمندی کسب و کار دیگر تکیه بر روش های قدیمی، کنار رفته و فناوری و هوشمندی فرصت شکارهای بزرگ و پولساز را فراهم کرده است.
از مدیران فروشگاه های زنجیره ای انتظار می رود تا از اطلاعات صحیح و بروز جهت افزایش کارایی کارکنان و رضایت و تعامل با مشتری بهره گیرند. مدیریت باید ثابت کند که فرایند حفظ و نگهداری مشتریان، شناخت نیازمندیهای طبقات مختلف آنها و به طور کلی جریانات کار در زمینه های مختلف را در کنترل خود دارد.
هوش تجاری، رصد ذره بینی کسب و کار برای تصمیم‌گیری بهتر برای برنامه‌ریزی‌های کوتاه مدت و بلند مدت است. در واقع به دنبال تبدیل هر 1000 تومان شرکت به 10000 تومان است. هوشمندی کسب و کار، جهت اتخاذ تصمیمات مناسب و هوشمندانه در راستای پیشبرد درست امورتجاری می باشد. برای تبیین این موضوع مثال زیر را در نظر بگیرید:
هوشمندی کسب و کار در فرآیند عملیاتی:
فروشگاه های  مواد غذایی و چند منظوره: مقرر شده طی قراردادی که با تامین کننده لبنیات بسته شده، محصولات حداکثر تا ساعت 9 صبح درب بارانداز فروشگاه آماده تحویل باشد. حال با توجه به عوامل متعدد، تامین کننده هر روز نیم ساعت یا یک ساعت دیرتر کالا را تحویل می نماید، تداعی کنید چه فجایعی بوجود می آید که از چشم ما دور است. در اوج شلوغی فروشگاه اجناس تحویل می شوند مشتریان که به امید یک سبد کامل وارد فروشگاه شده بودند با وضعیتی نامطلوب و شلف هایی خالی مواجه می شوند غرغر زدن مشتریان کارکنان شما را نیز کلافه می کند مشتری ناراضی به سرعت فروشگاه را ترک می کند کما اینکه شاید الباقی محصولات را نیز سر جایش بگذارد نتایج:
  • فروش کمتر
  • مشتریان ناراضی
  • کارمندان ناراحت
  • محصولات تاریخ مصرف گذشته
  • و  نهایتا سود کمتر یا ضرر
نقش هوش تجاری درجلوگیری از این اتفاق: حال فرض را بر این می گذاریم که شما از سیستم های هوش تجاری استفاده می نمایید بنابراین با تنظیمات پیش فرض توسط شما در صورت تاخیر بیش از 10 دقیقه یک آلارم سیستمی  یاSMS   برای مدیر فروشگاه ارسال می گردد. اگر این تاخیر تا 15 دقیقه ادامه داشت یک آلارم سیستمی  یاSMS   برای مدیر بازرگانی ارسال می شود و در صورت تاخیر تا 30 دقیقه یک آلارم سیستمی  یاSMS    برای مدیر ارشد ارسال می شود.
با خبر دار شدن هر کدام از سطوح مدیریتی، تصمیماتی جدی برای عدم وقوع مجدد این موضوع گرفته می شود و سازمان را از چالشی که به اندازه قطره بود ولی می توانست سیلی ویرانگر را به همراه داشته باشد نجات می دهد.
این آلارم ها با شیوه های اطلاع رسانی مختلف اعم از ایمیل، SMS، داشبورد و… می تواند در همه جای تجارت شما نقش آفرینی نماید و اشتباهات و مشکلات را از ابتدا سازماندهی کند.
هوشمندی کسب و کار در فرآیند تحلیلی:
فروشگاه های پوشاک:
حوزه تجارت پوشاک علی رغم تصور اشتباهی که در مورد آن وجود دارد بیشترین محصولات تاریخ مصرف گذشته را دارد.اگر در مواد غذایی تاریخ انقضاء نشانه فساد و بی کیفیت شدن محصول باشد، در پوشاک، فصل، رنگ، مد و … عوامل بسیار مهمی هستند که انقضا محصول شما را به یک باره رقم می زنند.
بنابراین  رصد بهنگام محصولات، نرخ رشد فروش آنها در فروشگاه ها یا شهرهای مختلف، خریدهای هوشمندانه، همه و همه فقط بستگی به اطلاعات کافی شما در این حوزه دارد. به طور مثال:
با استفاده از اطلاعات تجمیعی به این نتیجه می رسید که فروش رنگ بنفش محصول الف در شهرهای شمالی ایران دو برابر تهران می باشد. کافی است زین پس در ارسال کالا دقت نموده یا قسمت بیشتر رنگ های بنفش را از فروشگاه های تهران جمع آوری و برای شمال ارسال نمایید.
استراتژیکی:  هایپرمارکت فرض کنیم هدف کوتاه مدت شما رسیدن به حجم بالای فروش در کالاهای با سود بالا در هایپرمارکت اول و سپس افتتاح هایپرمارکت دوم در سال 1400 است. با توجه به مشخص نمودن فروش سال و فروش ماه، فروش روزانه خود را نیز معین کنید و باید طبق هدف پیش بروید. اما آنچه که گزارشات نمایش می دهند عدم وصول به هدف در فروش روزانه است.  بنابراین یا باید روش های خود را در هایپر اول تغییر دهید و یا از راه اندازی هایپر دوم صرف نظر کنید.
هوش تجاری، مدیران را برای تصمیم‌گیری در مورد همه عوامل موثر بر موفقیت سازمان، توانمندتر می‌سازد.
در یك نگاه کلی، بنا به دلایل زیر نیاز به استقرار و بکارگیری هوش تجاری است:
  • جلوگیری از هدر رفت منابع
  • ترسیم برنامه‌های سودآور منطقی‌تر
  • ارتقاء عملکرد سازمان با استفاده از هوش تجاری عملیاتی
  • انجام تحلیل جهت کمک به تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری بهتر
  • انجام تحلیل‌های چندبعدی روی شاخص‌های کلیدی عملکرد سازمان
  • پیش‌بینی رفتار مشتریان و تقاضای بازار مبتنی بر تحلیل اصولی روندها و الگوها
  • دریافت اطلاعات مصور با ارائه نمودارهای گرافیکی به جای گزارش‌های متنی جهت رسیدن به بینش عمیق‌تر