مدیریت دانش و نوآوری در سازمان
نوآوری در سازمانها جهت حل مسایل موجود و همگامی با محیط به معنی پردازش وارونه اطلاعات نیست. در تعریف دوباره مسایل و راه حلهای بازسازی محیطی داخلی، اقدام به تولید دانش و اطلاعات را در فرآیندها اجرایی میکنند . فرایند خلاقیت و نوآوری، یك منبع سازمانی و عامل موفقیت در سازمان است. البته به این نکته باید توجه داشت که نباید نوآوری را فقط در طراحی و تولید محصولات و خدمات دانست بلکه صحبت از نوآوری در تمام بخشهای سازمان می باشد؛ این امر می تواند نوآوری در فرآیند تولید، فرآیند جذب و استخدام نیروی انسانی، تبلیغات و بازاریابی، نوآوری در فرآیند انجام پروژه و… باشد.
نوآوری عبارتست از فرآیند خلق چیزهای متفاوت و زمانی به وقوع میپیوندد که دانش و طرز تفکر موجود تبدیل به مزیتی جدید گردد، مانند فرآیندها و خدمات اصلاح شده و جدید. سازمانها دریافته اندبه منظور سازگاری با فضای عصر اطلاعات، چنین رویه ای باید تغییر نمایند. حوزهها و ادارات سازمانهای مجبور به تحول تدریجی به سوی سازمانهای شبکه ای شدهاند. این سازمانها با دیگر ادارات همکاری کرده تا از اطلاعات و تخصص موجود در داخل و خارج از سازمانهایشان بهر برده و درس بیاموزند.
سازمانها مدام در حال رقابت هستند، رقابت نیز نیازمند به نوآوری مستمر است و محرک اصلی این نوآوری دانش می باشد، این دانش است که به عنوان محركی مهم در فرآیند خلاقیت و نوآوری ایفای نقش می کند؛ بنابراین مهمترین عامل نوآوری در سازمان، مدیریت اثربخش دانش و جهت دهی فعالیتهای مدیریت دانش برای ایجاد سازمانی نوآور است
هنگامی که یک جو سازمانی قوی در خصوص نوآوری و خلاقیت در کانون توجه مدیریت تمامی سازمانها ایجاد میگردد، خود به خود کارکنان و مدیران نیز خود را مشغول به فعالیت در یک فرهنگ سازمانی جامع می یابند. یک چنین فضایی از ایدههای جدید استقبال نموده و راههای جدید انجام وظیفه را پدیدار میسازد.
افزایش توجه به بهرهگیری از فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعات مدیریت، اصلی ترین ابزار مدیریت دانش را شکل میدهند. سازمانهایی که به منظور ایجاد فرهنگ سازمانی دانش محور، تشویق به کسب و شناسایی و اشتراکگذاری دانش می نمایند، در صورتی که با فناوری مناسب در صدد برپایی سیستم مدیریت دانش باشند، قادر خواهند بود کارکنان دانشی خود را بپرورانند که این راهبرد از ضروریات موفقیت در عصر حاضر است.