برای ارتباط با پشتیبانی سامانه سپاس با شماره 82804882 (021) تماس حاصل فرمائید.
اگر در یک مرکز تماس کار می‌کردم وحشت می‌کردم

اگر در یک مرکز تماس کار می‌کردم وحشت می‌کردم

بحران کرامت: وقتی هوش مصنوعی، معنای زندگی را نشانه می‌گیرد

اعتراف می‌کنم، اگر همین امروز پشت میز یک مرکز تماس (Call Center) می‌نشستم، وحشتی سرد وجودم را فرا می‌گرفت. نه از سختی کار یا مشتریان خشمگین، بلکه از شنیدن نام‌هایی مانند جفری هینتون، پدرخوانده هوش مصنوعی.

هینتون، که کمتر از هر کسی احتمال دارد درباره پیشرفت هوش مصنوعی اغراق کند، معتقد است که جابجایی شغلی گسترده به دلیل اتوماسیون تنها یک احتمال نیست، بلکه سناریویی به‌شدت محتمل است. این تنها یک پیش‌بینی اقتصادی نیست؛ هشداری درباره یک سونامی اجتماعی است.

توهم شغل و کرامت

معادلات سنتی اقتصادی ساده هستند: اگر شغل از دست برود، با درآمد پایه جهانی (UBI) جایگزین می‌شود. اما هینتون و بسیاری از متفکران حوزه فناوری، ما را وادار می‌کنند که عمیق‌تر نگاه کنیم. او هشدار می‌دهد: حتی با فرض اینکه دولت‌ها سخاوتمند باشند و همه مردم غذای کافی و سرپناه داشته باشند، مردم خوشحال نخواهند بود.

چرا؟ زیرا زندگی انسان چیزی فراتر از تأمین نیازهای اولیه است.

  1. نیاز به هدف: انسان‌ها برای بقای روانی خود به هدف (Purpose) نیاز دارند. هدف، موتور صبحگاهی ماست. وقتی یک کارمند مرکز تماس تلفن را برمی‌دارد، یا یک راننده کامیون مسیری را طی می‌کند، احساس می‌کند در یک چرخه اقتصادی بزرگ‌تر مفید و مؤثر است. این احساس کمک به یک “چیزی بزرگتر” است که به زندگی روزمره معنا می‌دهد.
  2. نیاز به تأیید اجتماعی: کار، دروازه‌ای به سوی اجتماع است. شغل ما هویت ما را می‌سازد و ما را در یک ساختار اجتماعی قابل تعریف قرار می‌دهد. اگر هوش مصنوعی تمامی وظایف “مفید” را بر عهده بگیرد، انسان‌ها به حاشیه‌نشین‌های جامعه تبدیل خواهند شد که صرفاً مصرف‌کننده هستند.

مسئله اصلی، از دست دادن شغل نیست، از دست دادن کرامت است

فاجعه اصلی در این نیست که حساب بانکی ما خالی می‌شود، بلکه در این است که کرامت (Dignity) ما تهدید می‌شود.

کرامت، احساس ارزش شخصی و شایستگی است که اغلب از طریق سهمی که در جامعه داریم تعریف می‌شود. اگر شغل شما فردا از بین برود—چه کارگر کارخانه باشید که با یک ربات جایگزین می‌شود، چه نویسنده محتوایی که توسط یک مدل زبانی انجام می‌شود—تهدیدی که متوجه شماست صرفاً اقتصادی نیست. این یک سلب هویت است.

اگر شغل شما فردا از بین برود، چه چیزی به زندگی شما معنا می‌دهد؟

این سؤال، نقطه کانونی نگرانی هینتون است. آیا می‌توان جامعه‌ای را تصور کرد که در آن میلیون‌ها نفر از نظر مالی امن هستند، اما از نظر روانی و اخلاقی در خلأ به سر می‌برند؟ آینده‌ای که در آن بهترین و پیچیده‌ترین کارها به ماشین‌ها سپرده شده و برای انسان‌ها صرفاً “سرگرمی” یا “استراحت” باقی مانده است؟

بنابراین، بحث هوش مصنوعی دیگر فقط مربوط به شغل نیست. این نبرد بر سر کرامت انسانی است. اگر نتوانیم برای آینده‌ای که در آن کار به تعریف اصلی هویت ما پایان می‌دهد، راه‌حل‌های اجتماعی و فلسفی پیدا کنیم، با وجود رفاه مادی، جامعه‌ای پر از ناامیدی و بی‌هدفی خواهیم ساخت. اکنون زمان آن است که برای این بحران معنا آماده شویم، پیش از آنکه ماشین‌ها آخرین تلفن ما را قطع کنند.

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x