مارا دنبال کنید : 

تصویر هدر ویونا

امروزه بیمه‌ها با توجه به نوع فعالیت و خدمات ارائه شده و جایگاه خود در صنعت بیمه، نیاز چشمگیری به هوش تجاری دارند زیرا خدماتی که این موسسات در اختیار مشتریان خود قرار می دهند تقریبا مشابه با یکدیگر است. نقطه قوت هر شرکت بیمه در نحوه و کیفیت ارائه خدمات است. بهره‌مندی و دسترسی به هوش تجاری و تحلیل کسب وکار برای هر شرکت بیمه‌ای که تمایل به موفقیت در این حوزه‌ی بسیار رقابتی دارد، حیاتی است. شرکت‌های بیمه به بینش بهتر نیاز دارند تا دیدگاه جامع‌تری در مورد عملکرد سازمانی بدست آورند.

شرکت بیمه با استفاده از سیستم‌های هوش تجاری می توانند اقدام به :

  • دسته بندی و مشخص نمودن جامعه هدف در جهت ارائه خدمات به شکل بهینه
  • تحلیل بهتر و دقیق تری از میزان اعتبار مشتریان، شناسایی طرف های حساب و میزان ریسک ها
  • شناسایی ریسک های عملیاتی و همچنین بررسی و اعتبار سنجی خدمات بیمه
  • بیهنه سازی فرآیندهای سازمانی و خدمات خود
  • به شناسایی و تقویت فرصت های کسب و کار جدید و ارائه خدمات نوین

بهره‌مندی از توانایی تبدیل حجم زیادی از داده  به یک  بینش عملی، بیانگر مزیت رقابتی در صنعت بیمه است. چگونه؟

باید بتوان دسترسی به ابزارهای هوشمندی کسب و کار را در سازمان‌های بیمه گسترش داد.

استفاده از هوشمندی کسب و کار در شرکت‌های بیمه می‌تواند این امکان را به کاربران (در هر سطح از سازمان) بدهد تا گزارش‌های خود را به راحتی و بدون نیاز به دانش فنی ایجاد و مدیریت کنند.

این ابزارها برای توانمندی مدیر و کارکنان طراحی شده‌اند. این توانمندی با ارائه گزارش‌های مصور و کاربرپسند (سهولت در تحلیل) تهیه می‌شوند.

به عنوان مثال:

  • بیمه‌گذاران می‌توانند دید بهتری نسبت به خط مشی‌ها، حق بیمه و نسبت خسارت … به دست آوردند.
  • افرادی که درخواست‌های بیمه را کنترل می‌کنند می‌توانند با سرعت بخشیدن به کل فرایند، فرآیند درخواست بیمه را بهینه‌سازی کنند، ضرر را به حداقل برسانند و رضایت مشتری را افزاریش دهند.
  • مدیران فروش می‌توانند عملکرد نمایندگان فروش خود را بهتر کنترل کنند، حوزه‌هایی را که کمتر درآنها ورود کرده‌اند را بهتر تحت تاثیر قرار دهند و فرصت های بالقوه‌ای را برای بالاپیشرفت بیشتر فراهم کنند.

 

پس از درک نیازمندی و لزوم استفاده  از هوشمندی کسب و کار در صنعت بیمه، گام بعدی پیاده‌سازی آن در شرکت‌های بیمه است؛ اما ولی برای این امر شناسایی شاخص های کلیدی (KPI) در صنعت بیمه از واجب است.

برخی از شاخص‌های کلیدی عملکرد برای هوشمندی کسب و کار در حوزه‌ی بیمه در زیر بیان شده است:

درآمد هر بیمه‌گذار

درآمد هر بیمه‌گذار یکی از شاخص‌های کلیدی می‌باشد که می‌تواند مقدار درآمد شرکت را اندازه‌گیری کند.

میانگین هزینه برای هر تقاضا

شاخصی است که مقدار پرداختنی شرکت بیمه را برای هر تقاضایی که از طرف مشتری  ارائه می‌شود اندازه‌گیری می‌کند. استفاده از این شاخص، برای طبقه‌بندی نوع درخواست بیمه از طرف مشتریان مهم است.

هر در خواست بیمه‌ای که از طرف مشتری مطرح می‌شود، قیمت خاص خودش را دارد.

هدف این شاخص کمک به شرکت‌های بیمه است تا به طور مرتب ریسک‌های مربوط به هر نوع ارزش گذاری را ارزیابی کرده و قیمت‌گذاری خدمات را بر اساس آن ریسک‌ها تنظیم کند.

میانگین زمان برای تسویه‌ی یک تقاضا

این شاخص نشان می‌دهد:

  • هر یک از  درخواست‌های بیمه پیشنهاد شده به شرکت، چه مدت زمانی طول می‌کشد؟
  • و چرخه‌ی عمر این درخواست‌ها چقدر است؟

این امر که بتوان مشتری را در چرخه‌ی تقاضای بیمه نگه داشت، امری مهم است.

بازگشت مازاد بیمه‌گذار

شاخص بازگشت مبالغ مازاد بیمه‌گذار، نشان دهنده‌ی این است که چه اندازه‌ای از سود یک شرکت بیمه به مقدار درآمد حاصل از خط مشی‌های بیمه نامه تحت پوشش بیمه و درآمد حاصل از سرمایه‌گذاری، در ارتباط می‌باشد.  مازاد مبالغ بیمه گذار نشان می‌دهد که میزان دارایی بیمه‌گر نسسبت بدهی هایش چگونه است.

نسبت زیان

این شاخص نشان می دهد که شرکت بیمه تا چه حدی خوب عمل کرده است. نسبت زیان منعکس کننده این است که مجموعه دریافتنی های شرکت باید از مجموعه پرداختنی‌های آن بیشتر باشد یا حداقل بتواند آن‌ها را پوشش دهد. اگر درخواست‌های بیمه‌ای مشتریان به شرکت کاهش یابد و شرکت بیمه مشتریان خود را از دست دهد (دریافتنی‌ها آن کاهش یابد)، دراین صورت شرکت‌ها با مشکل مالی  مواجهه می‌شوند.

تکرار

تکرار، یک شاخص‌ اندازه‌گیری است که تعدادی از درخواست‌‌های بیمه‌ای را که انتظار می‌رود در معرض قرار بگیرند، یعنی شرکت در معرض پرداخت حق بیمه به مشتری باشد) مشخص می‌کند. تکرار به منظور تعیین احتمال ادعای پرداخت مهم است، همچنین برای برنامه‌ریزی در باره ی  حیات مالی نیز دارای اهمیت می‌باشد.

شدت

شدت به هزینه درخواست‌های بیمه‌ای اشاره دارد. اگر شدت بالا  باشد، درخواست های بیمه، گران‌تر از حد معمول می‌شود و اگر شدت پایین باشد در خواست بیمه کمتر از میانگین قیمت معمول می‌شود. از طرفی میانگین هزینه‌های هر درخواست بیمه بر اساس هزینه‌های گذشته تخمین زده می‌شود. شاخص شدت برای  این که توانایی‌های شرکت در پرداخت درخواست‌های بیمه را پیش‌بینی کند، دارای اهمیت می‌باشد.

هزینه‌های اجزای درخواست بیمه

این شاخص هزینه‌هایی که به اجزای درخواست‌های بیمه ، مانند هزینه‌های قانونی، تاخیر گزارش و زمان تسویه مربوط می‌شود را بررسی می‌کند. این شاخص برای رسیدن به بهره‌وری عملیاتی و به حداقل رساندن هزینه‌ها مهم است.

سهمیه در مقابل تولید

اقدامات فروش، عواملی را که در رسیدن به اهداف فروش موثراست، مورد ارزیابی قرار می‌دهند. در دنیای بیمه معمولا دو نوع فروشنده بیمه وجود دارد. گروه اول به طور انحصاری برای سازمان شما کار می‌کند و فقط محصولات خود را می‌فروشد. گروه دوم برای تعدادی از شرکت‌ها برای خط مشی‌های شخص ثالث و فروش اقدام می‌کند، ظاهرا بهترین نرخ را برای مشتریان (غیر اشخاص) پیدا می‌کند. تنظیم مقادیر واقع بینانه که تیم خود را به چالش کشیده و آنها را از بین نبرد، برای دستیابی به سهمیه بالا نسبت به تولید ضروری است.

نسبت درآمد خالص

شاخص نسبت درآمد خالص این امر را که چگونه سازمان شما از حق بیمه ‌ها درآمد به دست آورده است را اندازه‌گیری می‌کند. اگر شما معیارهای صنعت را تعیین کرده‌اید و دانش کامل نسبت به رقبا داشته باشید، این شاخص:

  • در درجه اول برای مقایسه داخلی؛
  • مقایسه کسب و کار شما با دیگران؛
  • و برای سنجش  قیمت‌گذاری خط مشی‌ها در آینده

استفاده می‌شود.

رشد درصد فروش

این شاخص نشان دهنده مشتریانی است که پوشش بیمه را برای نخستین بار خریداری می‌کنند یا بعد از مدت زمان طولانی دوباره به شرکت مراجعه می‌کند.

  • اندازه‌گیریتعداد تمدید خدمات بیمه و فروش مجدد بیمه در یک دوره زمانی مشخص؛
  • ثبت‌نام مجدد تعداد مشتریان بیمه شده‌ پس از پایان دوره اولیه؛
کارگزاران برتر بیمه در درآمد فروش

این شاخص نخست به رتبه بندی کارگزاران با کارایی بالا، بر اساس درآمد فروش، سنجش می‌پردازد.  با درک این موضوع این اطمینان حاصل می‌شود که سرنخ‌های پیش‌بینی شده در ارتباط با خدمات بیمه، به کارشناسان ارسال شده تا آن‌ها بتوانند خط مشی‌ها را به مشتریان ارائه دهند.

دو دیدگاه برای این شاخص وجود دارد:

اول اینکه استراتژیک است و در طول دوره زمانی طولانی (سالیانه) به فروشندگان برتر نگاه می‌کند

دوم اینکه تاکتیکی است و به عملکرد کوتاه مدت نگاه می‌کند. به اشتراک‌گذاری اطلاعات تاکتیکی درباره این شاخص می‌تواند رقابت سالم میان کارگزاران را افزایش دهد.

تعداد ارجاعات از طرف مشتری

این شاخص تعداد مشتریان جدیدی را که توسط مشتریان موجود به شرکت معرفی شده‌اند نشان می‌دهد.

نسبت بدهی

شاخص نسبت بدهی‌ها، تعدادی از درخواست‌های بیمه  را در یک دوره زمانی اندازه‌گیری می‌کند و بر حق بیمه به دست آمده  شرکت از مشتری در همان دوره‌ی زمانی تقسیم می‌کند. نکته‌ی مهمی که باید به آن  توجه داشته باشیم این است که بیمه، مدیریت ریسک‌ها است و به همین ترتیب، بیمه‌گذار نیاز به درک کامل از نسبت بدهی‌ها دارد. اگر این شاخص بالاتر از هنجارهای مورد انتظار یا تعیین شده باشد، برای تشخیص اینکه چرا این اتفاق افتاده است (به عنوان مثال: تقلب)، تحقیقات بیشتری لازم می‌باشد و همچنین اگر این شاخص کمتر از حد انتظار باشد، می‌تواند نشان دهنده‌ی این باشد که محصول‌ها و خط مشی‌های شرکت نامناسب است و یا مشکلی در فرایند درخواست می‌باشد، که احتمالا  می‌تواند بر رضایت مشتری تاثیر منفی بگذارد.

میانگین ارزیابی ارزش خدمت بیمه

این شاخص عبارت است از قیمت خدمت ارائه شده به مشتری در یک زمان معین، تقسیم بر کل تعداد خط مشی‌های ارائه شده است.

فروش یا کسب و کار جدید

این شاخص تعدادی از بیمه نامه‌های جدید را در بر می‌گیرد و می‌تواند توسط نماینده طی یک دوره مشخص از زمان شناسایی شود. این شاخص برای ارزیابی عملکرد عملیاتی تلقی می‌شود و می‌تواند در توسعه استراتژی و یا ارزیابی کارکنان نقش مهمی داشته باشد.

تجدید / حفظ مشتری

این شاخص تعداد مشتریانی را که پس از پایان دوره اولیه بیمه، به پوشش بیمه‌ای خود ادامه می‌دهند، اندازه‌گیری می‌کند. نگهداری  مشتریان فعلی بسیار موثر است. مطالعات نشان داده‌اند که ۱ دلار  خرج شده برای نگهداری مشتری فعلی باعث افزایش سود  شرکت تا بیش از ۵ دلار به نسبت یافتن مشتری جدید می‌شود.